شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

سلام خوش آمدید

۹ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

برگرفته از سایت حضور 

     داستان اما سونس ۱ در میان دیگر داستان های “بورخس” ۲ به چند دلیل، اهمیت بیش تری دارد: نخست به این علت که به نوشته ی “برودزکی” ۳ تنها داستانی از نویسنده است که در آن، شخصیت زن، قهرمان داستان است (برودزکی، ۱۹۸۲، ۳۳۱)؛ در حالی که در بیش تر داستان هایی که از او یاد کرده ایم، اصولا ً زن ، “شخصیت” داستان نبوده و هرگز “شخصیتی مستقل” و منشی والا نداشته است؛ بلکه تنها ابزاری برای کامرانی شخصیت های مرد و “انسان توده ای” بوده است. دومین دقیقه در داستان، “نوع ادبی” ۴ اثر، یعنی جنایی ـ معمایی بودن داستان ۵ است که از او غیر منتظره می نماید. البته ما تا کنون به بن مایه ی جنایی در داستان های او ( مردی از گوشه ی خیابان، پایان دوئل، مواجهه، خوآن مورانی ، مزاحم، زخم شمشیر، انجیل به روایت مرقس ) اشاره کرده ایم. با این همه در مجموعه ی آثارش، داستانی معمایی ـ پلیسی سراغ نکرده ایم.

  • ۰ نظر
  • ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۰۳

روز جمعه این هفته نوزدهم شهریور 95 داستان اما سونس از خورخه لوییس بورخس خوانده و بررسی می شود احتمالا این آخرین داستان از بورخس است بر خلاف کتابخانه بابل - که در انجمن خیلی ها معتقد بودند که اصلا داستان نیست-این از داستانهای سر راست بورخس است و به نوعی می توان آن را در رده داستان های پلیسی- جنایی نویسنده جای داد. در هفته ی جاری سعی می کنم چند داستان بورخس از این گونه را بگذارم و در باره ی آن ها نیز مقالاتی از وب پیدا کنم اما بحث و تحلیل اما سونس فقط در وب نوشت خواهد بود و دوستانی که مایلند می توانند به آنجا مراجعه کنند و این به این خاطر است که برخی از دوستان معتقد بودند که بهتر است قبل از نقد داستان در انجمن در باره ی آن بحثی نشود که البته من چنین باوری ندارم اما به احترام آنها از گذاشتن بحث در باره داستان هفته در کانال خودداری می کنم  و آن را موکول می کنم به بعد از بررسی داستان در انجمن . داستان را با ترجمه کاوه میر حسینی از اینجا بارگیری کنید.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۴

 

 برگرفته از سایت حضور

داستان را دانلود کنید.

     صدور حکم در مورد این که “بورخس” ذهنیتی “مدرن” یا “پسا مدرن” دارد، هم ساده و هم دشوار است . “ساده” است، زیرا تلقی “پسا مدرن” هنجارهایی خاص خود دارد که آن را از “مدرنیسم” متمایز می کند. ” دشوار” است، زیرا این دو هر دو نگره ی اجتماعی، مشترکاتی دارند و به بیان دیگر، “پسا مدرنیسم” از درون همان نگرش “مدرنیسم ” بیرون آمده است. “اومبرتو  ِاکو” ۱ “بورخس” را قطعا ً “پسا مدرن” می داند (یزدانجو، ۱۳۸۱، ۱۲۰) و “جان بارت ” ۲  او را “الگوی تمام عیار مدرنیسم” و نیز “پل رابط میان پایان قرن نوزدهم و پایان قرن بیستم” معرفی می کند (یزدانجو ۱۴۲). ما، در خوانش خود از داستان مرگ دیگر، او را “پسامدرن” یافته ایم. نوشته ی زیر، کوششی برای یافتن هنجارهای چیره بر این نگره ی فلسفی، اجتماعی و ادبی است:

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۱


«معاصر چیست؟» پرسشی است درباره‌ی «زمان». در واقع مسئله‌ی زمان پیشاپیش جایی در موضوع پرسش نهفته است. در کلمه‌ی «عصر»، از طریق «دوره» و از خلال «زمانه». هر پرسشی در باب «معاصر»، پیش کشیدن مسئله‌ای است درباره‌ی چیستی و چگونگی کارکرد زمان. مسئله‌ای درباره‌ی حرکت، گذار، دگرگونی، کون و فساد، ویرانی و آفرینش، تاریخ و آینده و ... . چیزی در پیوند با کل هستی در این مسئله مستتر است. پاسخ به چنین مسئله‌ای – و شاید هر مسئله‌ای در باب زمان -  نظریه‌ای درباره‌ی هستی می‌طلبد. باید از خلال یکی از آن لحظات نظرورزانه‌ی ناب در باب هستی، دست به آفرینش مفهومی تازه از «امر معاصر» زد.

  • ۰ نظر
  • ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۴۵

جهان (که دیگران آن را کتابخانه می‌نامند) از تعدادی نامشخص، یا شاید نامتناهی، تالار شش ضلعی تشکیل شده است، با چاه‌های وسیع تهویه در وسط که با نرده‌هایی کوتاه احاطه شده‌اند. 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۱۴

(بخشی از کتاب به سوی نظریه پردازی ادبی)

 

پیر ماشری

برگردانعلی بهروزی


در این‌جا چیزی به خویش بازمی‏گردد. چیزی به گرد خویش چنبره می‏زند، و با این همه خود را محصور نمی‏کند، بلکه در همان چنبره‏هایش خود را آزاد می‏کند.

(هایدگر، جوهر براهین)

بورخس اساساً دل‌مشغول مسائل روایت است؛ اما این مسائل را به گونه‏ای خاص خود مطرح می‏کند، به گونه‏ای داستانی(۱). (یکی از مجموعه داستان‏های او عنوان گویای داستان‏ها (۲) را دارد).او نظریه داستانی روایت را ارائه می‏کند، و در نتیجه این خطر تهدیدش می‏کند که او را زیادی جدی بگیرند، و یا زیادی تعمیمش دهند.

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۵۴

جین چاباتاری نویسنده

http://www.bbc.com/persian/arts/2014/10/141026_l51_borges_book_literature_

 خواندن آثار خورخه لوئیس بورخس برای اولین بار مثل کشف حرفی جدید در الفبا و یا نتی تازه در ردیف موسیقی است. آدولفو بیوئی کاسارس نویسنده آرژانتینی میانه قرن بیستم و از دوستان بورخس، آثار او را "منزلگاه هایی بین مقاله و داستان" توصیف کرده است.

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۴۰

برگرفته از سایت حضور 

داستان را با ترجمه احمد میر علایی از اینجا دانلود کنید

   این داستان کوتاه ـ که در سال ۱۹۳۳ نوشته شده است ـ به اعتبار تکیه ی صِرف بر زبان و روایت داستان و نیز برکناری “بورخس” از ذهنیات انتزاعی و فلسفی، اهمیتی خاص دارد. خواننده به جای آن که مستقیماً خود را با اندیشه های مجرد ماورائی و فلسفی وی رو به رو یابد، بر شگردهای داستان پردازی نویسنده دل می نهد و یکسره در لذت درک دقایق و ظرایف پنهان متن غرق می شود. “میشل فوکو” ۱ در مقاله ی جنجالی خود با عنوان مؤلف چیست؟ از داستان پسامدرن و منتقد امروز، چنین توقعی دارد. او می نویسد:

  • ۰ نظر
  • ۰۹ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۲۲

نقد و نظری کوتاه بر داستان  «گل سرخ زاهد» اثر خورخه لوئیس بورخس - غلامرضا ابوالفتحی

به نظرم این داستان واره  با زاویه دید سوم شخص دانای کل و با زمانی خطی و روایت نویسنده ارائه شده است. مضمون این داستان حول محور این اصل علمی که  «هیچ چیز نه خود به خود به وجود می آید و نه ازبین می رود، بلکه تغییر می کند و مقدار کلی آن درجهان ثابت است» می چرخد. البته گاهی ضد و نقیضی هم مشاهده می شود که ممکن است مربوط به ترجمه باشد. بنابراین بین دومرد ظاهر و باطن و یا مرد جوان و مرد پیر(عارف) گفتگو و مجادله ای صورت می گیرد که ابتدا جوان ایراد بنی اسرائیلی می گیرد و می گوید اگر می خواهید که من برای همیشه مریدت شوم و پیش شما بمانم باید گل را یا موجود زنده ای را بکشید و دوباره زنده کنید وخلاصه مرد می خواهد مرگ و رستاخیز را با چشم ببیند. که عارف اورا ابله می داند ومی گوید جادو به کسی ایمان نمی دهد و بگو مگو آغاز می شود. یکی را واقعیت بیرونی و دیگری واقعیت درونی مورد نظرشان است. به نظرم    هیچکدام اشتباه نمی گویند و هردو هم دست آخر راضی از یکدیگر برای همیشه از هم جدا می‌شوند و هیچکدام از هم پیروی نمی کنندو هریک راه خود را در پیش. تقابل و سپس وحدت به نظرم دراین داستان برجسته می نماید. ابتدا جوان در مقابل پیر، روز در مقابل شب،زندگی یا تولد در مقابل مرگ، واقعیت بیرونی در مقابل درونی، ظاهر در مقابل باطن، چپ در مقابل راست وتغییر فیزیکی در مقابل شیمیایی، گل سرخ نسوخته در مقابل گل سرخ سوخته و وحدت کلی آن همانا علم و فلسفه و برابری مواد گل سرخ سوخته و گل سرخ نسوخته، یعنی اگر مواد گل سرخ را در یک کفه ی ترازو و مواد گل سرخ سوخته هم در کفه ی دیگر قرار دهیم این دو باهم برابرند و هیچ چیز از بین نرفته و مقدار کلی ثابت است.می توان گفت که واقعیت های بیرونی با واقعیت های درونی همیشه باهم برابرند و باید به هردو توجه شود. به نظرم مرد جوان نه تنها گناهکار نیست بلکه شخصی جستجوگر و در پی حقیقت است!

  • ۰ نظر
  • ۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۴۹

کانال انجمن داستانی شهرزاد داراب در تلگرام

https://telegram.me/shahrzadstoryd
shahrzadstoryd@
کانال تلگرام انجمن فیلم داراب
https://t.me/darabfilm
darabfilm@
این وبلاگ تنها به اطلاع رسانی فعالیت های انجمن فیلم و شهرزاد داراب از دید من به عنوان عضو هر دو انجمن می پردازد و بیانگر موضع رسمی این دو انجمن نیست.