شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

سلام خوش آمدید

۱۰ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

دانلود  PDF

به‌روز خواهد شد.

فتح‌نامه‌ی مغان

هوشنگ گلشیری

جداکننده-متن---گلشیری

بالاخره ما هم شروع کردیم. شیشه‌های سینماها قبلاً شکسته شده بود. یکی دو سنگ که انداخته بودند، شیشه‌های قدی ریخته بود پایین. نئون سردرها را بعدها که چیز دندان‌گیری پیدا نمی‌شد شکستیم. از بانک‌ها خیلی محافظت می‌شد. همیشه یکی دو پاسبان جلو هرکدام بودند، با هفت‌تیر یا ژ۳.

خواهر بگو از شهلا پروین روح

 PDFاصلی

PDF اصلاح شده

Word

خواهر جان دستم به دامنت نیفتی که بچه توی بغلم خوابیده. بیا من ساکم را برمی‌دارم. همین جا ته‌ات را زمین بگذار و پایت را خلاص کن. برای زیارت دیر است. دیگر مشکل دستت به ضریح برسد. شما هم اگر حاجت می‌خواهی و قصد شب ماندن داری باید می‌آوردی و دخیل می‌بستی. طناب من قرمزه، اون پایین، پایین ضریح، همان قرمز پلاستیکی. گمانم شما مرتبة اولی است که این موقع آمده‌ای اما من دیگر راه و چاه دستم آمده، ساعت سه و چهار بعد از ظهر که هنوز خلوت است می‌آیم و دخیلم را می‌بندم اون پایین. بعد از همانجا دنباله‌اش را از زیر فرش رد می‌کنم تا این جا. این جوری دیگر توی دست و پای دیگران نمی‌گیرد.

«مرگ زیباست و نزدیک»؛ محمد محمدعلی به جهان قصه‌هایش پیوست

محمد محمدعلی

منبع تصویر،SOCIALMEDIA

محمد محمدعلی، نویسنده ، منتقد و عضو کانون نویسندگان ایران روز پنجشنبه ۲۳ شهریور ماه در سن ۷۵ سالگی دور از وطن، در ونکوور کانادا، چشم از جهان فرو بست.

محمد محمدعلی بارها گفته بود هنگام نوشتن داستان‌ها و رمان‌های خود، به‌ویژه درباره موضوع مرگ، احساس نزدیکی به آن را دارد. او می‌گفت: «وقتی داستان می‌نویسم، مرگ را بیشتر احساس می‌کنم و گمان می‌کنم که زیباست و نزدیک.»

کار نویسنده و رمان‌نویس بازخوانی‌‌ همان تاریخی نیست که مورخان حرفه‌ای ‌گاه لحظه لحظه‌اش را نوشته و مستندسازان به تصویرش کشیده‌اند. کار و هنر نویسنده پس از اتمام کار مستندسازان شروع می‌شود و بی‌شک دخالت در آن است. دخالت نه به معنای مخدوش کردن تاریخ، بلکه تلاش برای بالازدن پرده‌های پنهان‌‌ همان مستند‌ها تا از دل و درون مستند‌ها چیز دیگری بیرون بکشد. مورخان و مستندسازان وقایع را آنطور که اتفاق افتاده (البته از منظر خود) می‌نویسند و به تصویر می‌کشند تا نویسنده از میان ده‌ها و صد‌ها صفحه و تصویر چند تا را انتخاب کند و به درونشان برود و از نو آن‌ها را بازخوانی کند.

محمد محمد علی

گفت‌وگوی فرید درویش با محمد محمد علی: هراس از مرگ‌های ناگهانی و خفت‌بار و مدفون شدن آثار قبل از تولد

محمد محمدعلی

محمد محمدعلی، نویسنده سرشناس و عضو کانون نویسندگان ایران و همچنین جزو سرنشینان اتوبوسی بود که در سال ۱۳۷۵ نویسندگان و شاعران ایرانی را به ارمنستان می‌برد. او نخستین کسی بود که شرح این ماجرا و چگونگی جان سالم به در بردن خود و دوستان همراهش را به تفصیل طی مقاله‌ای که در سال ۱۳۷۹در روزنامه‌های دوران اصلاحات چاپ شد، شرح داد.  او در مصاحبه با فرید درویش می‌گوید ادبیات ایران بعد از انقلاب دچار لکنت شد. ضربه‌ها چنان کاری بود که نویسندگان نتوانستند استخوان‌های شکسته را جمع کنند و خودشان را بیابند و در اسکلت جدید روح تازه بدمند. چرا که «هر دم از این باغ بری می‌رسد و باعث تدوام آن گم‌گشتگی‌ها و گم‌شدگی‌ها می‌شود.»

محمد محمد علی: پوسترهای دوپولی

 

چه‌بسا توضیحی واضح:

داستان «پوسترهای دوپولی» با فوت ابوالحسن بنی‌صدر آمد جلوی چشمم. یادگاری است از نیمهٔ اول دههٔ ۱۳۶۰ که چون امکان چاپ در آن مقطع حساس را نداشت، سال‌ها بعد در مجموعه داستان «بازنشستگی و داستان‌های دیگر» به‌چاپ رسید. حالا در ویرایش جدید زبانی و نه ساختاری، گویی بهانه‌ای شده است برای راقم سطور تا هم یادی کند از آن شخصیت کارمند که از خود نماد و شمایی و شمایلی ساخته بود از ابولحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهورِ روبه‌افول، چرا که بر حسب تصادف هم‌ شکل او بود و هم با اختلاف ده سال با او در یک روز و یک ماه به‌دنیا آمده بود.

محمد محمدعلی: وارثان درگذشته -داستانی کوتاه لابلای طرح نمایشنامه‌ای بلند

 

نویسنده، پس از دیدن جنب و جوش همسرش در آشپزخانه، سیگارش را خاموش می کند، خودکارش را می اندازد کنار کاغذها و کتاب های روی میزتحریر. می رود بالای سر سه جنازه در وسط اتاقی دراز و باریک، آستین های پیراهنش را بالا می زند. پس یخه لباس مرد نارنجی پوش را می گیرد و کشان کشان می برد به انتهای اتاق و تکیه می دهد به دیوار کوتاه آشپزخانه اوپن. با صدای بلند می گوید:” کاش لیاقت این لباس را داشتی.”

محمد محمدعلی: پشت شیشه مشجر

  • محمد محمد علی، کاری از همایون فاتح

همین که از زنش جدا شد، رونوشت نامه‌ای بلند بالا همراه چند عکس رنگی پورنو با پست سفارشی به دستش رسید. روشن بود که رقبا با همسرش دست به یکی کرده و حالا همان نامه و عکس‌ها در کارگزینی اداره ضمیمه پرونده‌اش شده است… سرانجام دلایل هیات پاکسازی کامل شد. حکمی صادر کردند که در یک کلام معنی‌اش این بود: آقای عقیل تقوی کارپرداز… شما اخراجید… در حکم به نکات دیگری هم اشاره شده بود، از جمله: کم‌کاری و عدم تعهد اخلاقی و… تقوی در طول نوزده سال خدمت، بیش از صد و نود دندان کشیده بود و برای هر کدام به علت آبسه یا خونریزی، دو سه روز مرخصی استعلاجی گرفته بود. غیر از این، بقیه نقاط ضعفش را هم بیرون کشیده و زده بودند تو صورتش…

دانلود PDF         دانلود WORD

چند داستان دیگر از محمد محمد علی به همره یک مصاحبه با او و یک مطلب در باره‌ی او را در همین وبلاگ بخوانید.

*****************************

محمد محمد علی

غاز‌ها و اردک‌های آوازخوان

 

بعد از هماهنگی‌های لازم به دیدن خانم ونوس متقی، همسر آقای خسرو رجبی، رفتم. از چهره هنوز بچه‌گانه‌اش، بوی خوش جوانی و صداقت می‌آمد. شنیده بودم ضمن صحبت از این شاخه به آن شاخه می‌پرد. پیش از روشن کردن ضبط صوت خواهش کردم فقط درباره‌ی غاز‌ها و اردک‌ها و شوهرش بگوید.

PDF اصلاح شده از چاپ قدیم     PDF اسکن شده از کتاب اصلی 

PDF چاپ جدید   world اصلاح شده از چاپ قدیم

لَنگ - ابراهیم گلستان

 برای صادق چوبک

 

دید آفتاب از روی برگ‌های نارنج پریده‌است و بتابی‌‌های پیوندی اکنون در نیمه‌تاریکی شامگاه بالای لبه‌ی حوض آویزانند و آب که از دهان گردِ گشاد کله‌ی سنگی بیرون می‌ریزد، بر رویه‌ی حوض چین می‌افکند تا از لبه‌ بیرون لغزد، دلش سخت می‌زد، اکنون از اتاق بیرون آمده بود و دلش سخت می‌زد و می‌دانست که می‌خواهد برود و چشم به آن در (که رویش را با گچ از دیوارِ ورآمده، آدمک کشیده بود.) نیاندازد و توی اتاق خویش بتمرگد و راهی پیدا کند؛ چون اگر امشب نکند پس کی کند؟ در اتاق از میان جام‌های چرک از دود‌ها و غبار‌های گذشته، تاریکی شب را می‌دید که فرو مینشیند.

کانال انجمن داستانی شهرزاد داراب در تلگرام

https://telegram.me/shahrzadstoryd
shahrzadstoryd@
کانال تلگرام انجمن فیلم داراب
https://t.me/darabfilm
darabfilm@
این وبلاگ تنها به اطلاع رسانی فعالیت های انجمن فیلم و شهرزاد داراب از دید من به عنوان عضو هر دو انجمن می پردازد و بیانگر موضع رسمی این دو انجمن نیست.