شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

سلام خوش آمدید

۸ مطلب در شهریور ۱۴۰۲ ثبت شده است

متـــــن PDF

پیالا مُرد

 

نویسنده: اولیویه آدام

مترجم: مارال دیداری                   

-------------

زیادی نوشیده بودم. پیالا۱ مرده بود. همان شب باخبر شده بودم. بچه‌ها طبقه‌ی بالا خوابیده بودند. بعد از شام آن‌ها را سرجایشان خوابانده بودم. احساس بدی داشتم از این که آن بالا در تاریکی اتاق تنهایشان گذاشته و نگاهم را از چهره‌ی آرام، پیشانی رنگ پریده و دست‌های ظریفشان، برداشته‌بودم. ماری خانه نبود، جلسه داشت یا کار دیگری، درست نمی‌‌دانم این اواخر بیشتر اوقات بیرون بود.

  • ۰ نظر
  • ۳۰ شهریور ۰۲ ، ۰۸:۵۶

An Occurrence at Owl Creek Bridge

by Ambrose Bierce

I

A man stood upon a railroad bridge in northern Alabama, looking down into the swift water twenty feet below. The man’s hands were behind his back, the wrists bound with a cord. A rope closely encircled his neck. It was attached to a stout cross-timber above his head and the slack fell to the level of his knees. Some loose boards laid upon the ties supporting the rails of the railway supplied a footing for him and his executioners—two private soldiers of the Federal army, directed by a sergeant who in civil life may have been a deputy sheriff. At a short remove upon the same temporary platform was an officer in the uniform of his rank, armed. He was a captain. A sentinel at each end of the bridge stood with his rifle in the position known as “support,” that is to say, vertical in front of the left shoulder, the hammer resting on the forearm thrown straight across the chest—a formal and unnatural position, enforcing an erect carriage of the body. It did not appear to be the duty of these two men to know what was occurring at the center of the bridge; they merely blockaded the two ends of the foot planking that traversed it.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۰۲ ، ۱۶:۱۱


پی‌دی‌اف فارسی     ورد فارسی 

 

متن انگلیسی در این وبلاگ

تماشای دو فیلم که بر اساس این داستان ساخته شده است:( در آپارات)

فیلم اول    فیلم دوم

(فیلم دوم دوبله است و فیلم اول به زبان اصلی، در صورتی که توانستم زیرنویس فیلم اول را می‌گذارم. در ضمن فیلم اول سال ۱۹۶۲ اسکار بهترین فیلم کوتاه را برده است.)

--------------------------------------------------------------------------------------------

واقعه‌ی پل اوئل کریک*

An Occurrence At Owl Creek Bridge

آمبروز بی‌یرس

Ambrose Bierce

برگردان از حسن شهباز

 

 

۱

مبهوت و محنت زده، به روی پل ایستاده بود و خیره به امواج خروشان می‌نگریست، زیر پایش الوار راه آهن «آلابامای شمالی» قرار داشت که از اعماق بیشه پیش می‌آمد و در ژرفای درختان تیره ناپدید می‌‌شد و کمی پایین‌تر با حدود هفت متر فاصله امواج کبود رود سریع و مداوم به روی هم می‌غلتید و پیش می‌رفت.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۰۲ ، ۱۲:۴۳

متافیزیکِ چاقی

 جان چیور

برگردان: فرزانه دوستی و محمد طلوعی

========================

موضوع امروز متافیزیک چاقی است و من شکمِ مردی به اسم لارنس فارنس‌ورث هستم. من فضای تنشم، بین دیافراگم و لگن خاصره‌ و امعا و احشایش اختیار من است. می‌دانم باورم نمی‌کنید اما وقتی فریاد تهِ قلب را می‌شنوید چرا ته شکم را نشنوید؟

  • ۰ نظر
  • ۱۴ شهریور ۰۲ ، ۱۸:۴۲

 “ The last time I saw my father was in Grand Central Station. I was going from my grandmother's in the Adirondacks to a cottage on the Cape that my mother had rented, and I wrote my father that I would be in New York between trains for an hour and a half, and asked if we could have lunch together.

  • ۰ نظر
  • ۱۴ شهریور ۰۲ ، ۱۸:۲۵

پی‌دی‌اف فارسی

متن انگلیسی

متن ورد فارسی

داستان دیگری از جان چیور: متافیزیک چاقی

-------------------------------------

 تجدید دیدار

جان چیور  برگردان از  پیمان خاکسار

 

آخرین بار پدرم را در ایستگاه گرند سنترال دیدم. داشتم از خانه‌ی مادربزرگم در ادیرونبک به کلبه‌‌ای که مادرم در کیپ اجاره کرده بود می‌رفتم. برای پدرم نوشتم که برای تعویض قطار یک ساعت و نیم در نیویورک توقف دارم و از او خواستم اگر وقت دارد، ناهار را با هم بخوریم.

  • ۰ نظر
  • ۱۴ شهریور ۰۲ ، ۱۰:۲۰

It was one of those midsummer Sundays when everyone sits around saying, “I drank too much last night.” You might have heard it whispered by the parishioners leaving church, heard it from the lips of the priest himself, struggling with his cassock in the vestiarium, heard it on the golf links and the tennis courts, heard it in the wildlife preserve, where the leader of the Audubon group was suffering from a terrible hangover.

  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۰۲ ، ۱۷:۵۰

PDF1

PDF2

English Text

----------------------------------

 

شناگر اثر جان چیور برگردان از احمد گلشیری

 

 

 

یکی از آن یک‌شنبه‌های نیمه‌ی تابستان بود که هر کسی هر جا می‌نشیند می‌گوید: «دیشب خیلی نوشیدم» آدم ممکن بود این را پچ‌پچ‌کنان از زبان آدم‌های محل، موقع بیرون آمدن از کلیسا، بشنود؛ ممکن بود از زبان خود کشیش بشنود، در آن حال‌که داشت توی جبه خانه با لباده‌اش کشتی می‌گرفت تا از تن بیرون بیاورد؛

  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۰۲ ، ۱۵:۲۱

کانال انجمن داستانی شهرزاد داراب در تلگرام

https://telegram.me/shahrzadstoryd
shahrzadstoryd@
کانال تلگرام انجمن فیلم داراب
https://t.me/darabfilm
darabfilm@
این وبلاگ تنها به اطلاع رسانی فعالیت های انجمن فیلم و شهرزاد داراب از دید من به عنوان عضو هر دو انجمن می پردازد و بیانگر موضع رسمی این دو انجمن نیست.