شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

سلام خوش آمدید

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است

 هر وقت حسن آقا را می‌بینیم می‎گوییم: «خب چه طور شد؟ موفق شدی؟»

می‎گوید: « نه نشد باز غار غار کرد .»

می‎گوییم: «آخر مرد حسابی مگر مجبوری؟»

می‎گوید: «من فقط یک طوطی می‌خواهم که باش حرف بزنم، درد دل کنم .اما این طوطی ‎های حسین آقا، آدم چه بگوید؟ دریغ از یک کلمه دریغ از یک حسن آقای خشک و خالی همین طور که من و شما  می‎گوییم! این‎ها فقط بلدند غار غار کنند: غار غار!

داستان کوتاه یک بار در عمر اثر جومپا لاهیری
تو را قبلاً هم دیده بودم، بار‌ها و بارها؛ آنقدر که نمی‌توانم بگویم چند بار، ولی از آن دفعه که خانواده من با خانواده تو در خانه‌مان واقع در “میدان اینمان” وداع کرد، دقیقاً لحظه‌ای است که من کم کم حضور تو را در زندگی‌ام به خاطر می‌آورمپدر و مادرت تصمیم گرفته بودند از “کمبریج” بروند؛ هدفشان برعکس تمام بنگالی‌هایی که به “آتلانتا” و یا “آریزونا” می‌رفتند، بازگشت به هندوستان بود؛ آن‌ها می‌خواستند به کشمکشی که پدر و مادرم و دوستانشان بر سر بازگشت به موطن داشتند، خاتمه بدهندسال 1974 بود.من شش سال داشتم، تو نه سال

(برنده تندیس مسابقه ادبی صادق هدایت)

 در خواب­های من همیشه تفنگی پیدا می­شود و دستی که ماشه را بچکاند تا با صدای شلیک، هول کرده از خواب بپرم و دنبال رواندازی بگردم. انگار کن در پس پرده­ای ضخیم، لم داده­ای در پناه تاریکی که ناگهان پرده جر می­خورد سر تا پا و نوری سفید و هار تن برهنه­ات را لیس می­زند.

کانال انجمن داستانی شهرزاد داراب در تلگرام

https://telegram.me/shahrzadstoryd
shahrzadstoryd@
کانال تلگرام انجمن فیلم داراب
https://t.me/darabfilm
darabfilm@
این وبلاگ تنها به اطلاع رسانی فعالیت های انجمن فیلم و شهرزاد داراب از دید من به عنوان عضو هر دو انجمن می پردازد و بیانگر موضع رسمی این دو انجمن نیست.