عزیز دلم، عکست را در فیسبوک دیدم. بر فراز جاییایستادهای که فرودش پیدا نیست. آن پایین، آنها آدمند کشتیاند، ماشینند، چهاند؟ آن جا اسکله است، پارک است، پارکینگ است، کجاست؟ دم غروب بودن البته پیداست. تو رو به من لبخند میزنی. عکاس بدی داشتهای، بود و نبود آن پایین که هیچ، حتا تو درست پیدا نیستی. سیاهی چشمهایت، لبخند پیدا و پنهانت، لرزش نامحسوس مدام دستهایت, بیتابی و هوش سرشارت پیدا نیست.
- ۰ نظر
- ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۱۷