شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

شهرزاد قصه‌گو

کانال اطلاع رسانی انجمن فیلم داراب و انجمن ادبیات داستانی شهرزاد داراب

سلام خوش آمدید

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۳ ثبت شده است

بیرون‌افتاده

ساموئل بکت

ترجمه از ابوالحسن نجفی

پلکان بلند نبود. من هزار بار پله‌هایش را شمرده‌بودم، چه هنگام بالا رفتن و چه هنگام پایین آمدن، اما رقم، دیگر در حافظه‌ام نیست. هیچ وقت نفهمیدم که باید وقتی پایم روی پیاده‌روست بگویم یک و وقتی آن پایم روی اولین پله است بگویم دو و همین طور تا آخر،

  • ۰ نظر
  • ۲۷ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۸:۲۲

پی‌دی‌اف اصلی     پی‌دی‌اف ویرایش شده       ورد

------------------------------

شاپریون

 محمد کشاورز

 از مجموعه‌ی« کلاهی که پس معرکه ماند.»

-------------------------------------------

 

باز شب شد، وقت داستان‌گفتن. تا نمی‌گفت، مرتضی آرام و قرار نمی‌‌گرفت. هر شب باید داستان همان روز را می‌‌گفت. داستان روزی که پشت فرمان تاکسی به شب رسانده بود. مسافر به مسافر، خیابان به خیابان، ایستگاه به ایستگاه، کلمه به کلمه. حواسش بود جوری داستان را شروع کند، جوری پیش ببرد که جذابیتش تا ته خط حفظ شود. شب‌های اول ناشیانه داستانش را می‌گفت - مثل تاکسی راندنش. ورود ممنوع می‌‌رفت، چراغ قرمز را رد می‌کرد، اگر مردی پا می‌‌گذاشت به صحنه‌ی داستان و او کمی‌‌خوش‌بر و رو توصیفش می‌کرد، مرتضی رنگ به رنگ می‌شد و نق می‌زد «چرا هی می‌گی جوون خوش قد و بالا؟ تاکسی می‌رونی یا قد و بالای مردها رو گز می‌‌کنی؟»

  • ۰ نظر
  • ۲۰ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۸:۰۷

پی‌دی‌اف اصلی     پی دی‌اف ویرایش‌شده      

   متن صوتی        متن انگلیسی       متن ورد

 

مرگ و پرگار

 خورخه لوئیس بورخس، برگردان از احمد میرعلائی

 

از میان مسائل بسیاری که ذهن تیز و جسور لونُورت[1] را به آزمون گرفت هیچ کدام چنین غریب - می‌توان گفت چنین گستاخانه غریب ـ نبود که سلسله‌ی سرگیجه‌آوری از اعمال خونین که در ویلای تریست لو روی[2]، میان روایح بی‌حد و مرز درختان اوکالیپتوس، به نقطه‌ی اوج خود رسید. حقیقت دارد که اریک لونُورت نتوانست جلو آخرین جنایت را بگیرد اما در این نکته تردیدی نیست که آن را پیش‌بینی کرده‌بود. البته هویت قاتلِ شوربخت یارمولینسکی[3] را نیز نتوانسته‌بود حدس بزند اما رمز کلامی این سلسله جنایت شریرانه و همچنین مشارکت رد شارلاخ[4] -همان که به شارلاخ کج کلاه معروف بود- را در آن به فراست دریافته‌بود. این جنایت‌کار -همانند بسیاری دیگر- به شرافت خود سوگند خورده‌بود تا لونورت را به قتل برساند، اما لونورت از این تهدید هرگز بیمی به دل راه نداده‌بود، خود را متفکری تمام عیار می‌دانست؛ نوعی اوگوست دوپِن[5]، اما خصلت ماجراجویی و یا حتی پاک‌بازی داشت.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۶:۰۶

پی‌دی‌اف اصلی       پی‌دی‌اف ویرایش شده

 متن انگلیسی        متن ورد       صوتی

 

الــــــف

خورخه لوئیس بورخس،

 برگردان از احمد میرعلائی

 

 

خداوندگارا! می‌توانستم در پوسته‌ی گردویی محبوس باشم و خویش را پادشاه فضلای لایتناهی بشمارم .... )هملت، پرده‌ی دوم، خط دوم(

اما آنان به ما خواهند آموخت که ابدیت، توقف زمان حال است. )در اصطلاح مدرسین یک Nuns-stans(اکنون جاویدان) که آن را نه خود آنان می‌فهمند نه کس دیگر، همان گونه که مفهوم  Hic-stans(اینجای جاویدان) را به معنی عظمت لایتناهی نمی‌فهمند.)

(لویاثان[1]، فصل چهارم، بند ٤٦ )

---------------------------

 

 

 

بئاتریس ویتربو در یک بامداد سوزان ماه فوریه، پس از آن که طوفان درد را شجاعانه تحمل کرد و حتی برای لحظه‌ای ضعف یا ترس به خود راه نداد، مُرد. در میدان کنستیتوسیون متوجه شدم که جعبه‌های اعلانات در اطراف پیاده‌روها پر از آگهی برای نوعی سیگار آمریکایی جدید است.

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۲:۲۳

کانال انجمن داستانی شهرزاد داراب در تلگرام

https://telegram.me/shahrzadstoryd
shahrzadstoryd@
کانال تلگرام انجمن فیلم داراب
https://t.me/darabfilm
darabfilm@
این وبلاگ تنها به اطلاع رسانی فعالیت های انجمن فیلم و شهرزاد داراب از دید من به عنوان عضو هر دو انجمن می پردازد و بیانگر موضع رسمی این دو انجمن نیست.