متن PDF را از اینجا دانلود کنید.
پشت میز نشست. آبدارچی مثل هر روز فنجان چای و روزنامه صبح را کنار دستش گذاشت. خبر اصلی که درشت نوشته شده بود، چندان امیدوارکننده نبود؛ احتمالش را منتفی ندانستهبودند. همین احتمال، ترس به دلش میانداخت. احتمال هر چیزی بیشتر از خود آن چیز ترس دارد، خودش را که میتوانی نشان بدهی و خیال همه را راحت کنی با احتمال این که عاقبت یک روز، بمبی، شهابسنگی، چیزی از آسمان روی سرت خواهد افتاد دیگر هیچ وقت جلوی پایت را نخواهی دید.
- ۰ نظر
- ۳۱ مرداد ۰۲ ، ۰۱:۲۲